به گزارش راهبرد معاصر: «نصرالله پژمانفر» عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و نماینده مشهد در گفتگو با «راهبرد معاصر» ضمن اشاره به فتوای میرزای شیرازی در فقره قرداد استعماری تنباکو از رابطه مراجع تقلید و علمای آگاه با جامعه سخن گفته و تاکید می کند که این رابطه تنها در جامعهای دینی شکل کاربردی و موثر دارد و اگر جامعه را با حجاب زُدایی به سمت سکولاریزه شدن ببرند آن پیوند نیز قطع می شود.
استعمار به دنبال منافع اقتصادی است چرا با حجاب به مبارزه برخاسته اند؟ یعنی آنها منافع اقتصادی خود را می خواهند حالا چه فرقی می کند جامعه ای که استعمارگران از آن تغذیه می کنند چه نوع پوششی داشته باشند؟
برای رسیدن به پاسخ باید ابتدا جایگاه حجاب را در دین بررسی کنیم. شاید بهتر باشد این موضوع را با مثالی توضیح دهم، ببینید حجاب مانند نخ تسبیح است که دانه های مختلف تسبیح را کنار هم نگه می دارد و انسجام بخش آن است. یکی از پایه های مقوم دین و حتی یکی از پایه های استحکام بخش خانواده و جامعه «حیا» است. در روایت هم داریم که اگر کسی حیا ندارد ، دین ندارد. بارزترین جلوه و تجلی حیا در پوشش است، در این فقره فرقی هم میان زن و مرد وجود ندارد. حالا وقتی کسی حیا ندارد مانند تسبیحی است که نخ آن پاره شده و اینگونه تمام اجزا آن از هم می پاشد. آن زمان هم که این رشته مستحکم کننده و پیوند دهنده پاره شود اینطور نخواهد بود که ما فقط یک چیز را از دست بدهیم بلکه همه چیز را از دست خواهیم داد.
این جمله که وقتی حیا را از دست بدهیم همه چیز را از دست خواهیم داد یعنی چه؟
خب وقتی حیا نباشد یعنی دیگر غیرت دینی وجود نخواهد داشت، وقتی حیا نباشد نوع دوستی دینی ما نیز از دست خواهد رفت، وقتی حیا نباشد شجاعت و همیت و جهادگری نیز از دست می رود و به همین ترتیب چیزهای دیگر.
مگر هدف استعمار ثروت اندوزی و اقتصادی نیست؟
بله هدف استعمارگران در نهایت کسب ثروت است و به تبع ثروت اندوزی سلطه جویی و حکمرانی بر جوامع دیگر است.
خب برای آن کسی که آمده تا با هر ترفندی به یغماگری و چپاول بپردازد چه فرقی می کند زنان جامعه حجاب داشته باشند یا نه؟ چرا آنها این همه هزینه می کنند تا حجاب را در جامعه از بین ببرند؟
برای مشخص شدن این موضوع باید به تاریخ مراجعه کنیم. زمانی اروپایی ها می آمدند و به کشور ما، به دربار و شاه ایران قراردادهای استعماری تحمیل می کردند. معمولا اشخاصی وطن فروش و وابسته به استعمارگران هم در دربار بودند که صاحب پست و مقامی بودند و یا حرف شان در شاه نفوذی داشت. این افراد در انعقاد این قراردادهای استعماری نقش عمده داشتند. اگر نگاه کنیم می بینیم که در قرن های اخیر بسیاری از این قراردادها به سرانجام نرسیدند. اگر علت به سرانجام نرسیدن آنها را پیگیری کنیم به یک مرجع تقلید و یا یکی از علمای بزرگ آن عصر می رسیم که در برابر آن قراردادها موضع گیری کرده اند.
یکی از معروف ترین این قراردادها، قرارداد تنباکو بوده است. میرزای شیرازی عالم بزرگ آن عصر در برابر آن قرارداد موضع گیری کرد و در این باره فتوا صادر کرد. نفوذ کلام این مرجع به اندازه ای بود که حتی ساکنان اندرونی های کاخ ناصرالدین شاه نیز به حکم میرزای شیرازی قلیان ها را شکستند. موضوع مهم همین جاست. همان حلقه نامریی که حجاب را به منافع اقتصادی استعمارگران پیوند می زند.
ببنید وقتی جامعه ای دین مدار باشد. وقتی بنای جامعه ای بر پایه ولایت باشد آن وقت است که یک مرجع تقلید که به عنوان چشمان بیدار و هوشیار جامعه مسلمان است پس از دریافت نشانه های خطر به جامعه هشدار می دهد و جامعه نیز کلام او را نصب العین می سازد. خب این رابطه امام و ماموم در یک جامعه دین مدار شکل می گیرد و اساسا در یک جامعه غیردینی یا جامعه سکولاریزه شده دیگر این رابطه و نفوذ کلام وجود نخواهد داشت.
پس این گونه نتیجه می گیریم که وقتی استعمارگران حیا را که بارزترین جلوه آن حجاب است؛ نشانه می گیرند در حقیقت آنها نخ پیوند دهنده اجزا مختلف تسبیح را می خواهند پاره کنند. وقتی حیا و حجاب از جامعه گرفته شود یعنی جامعه دچار مسخ شده و در دگرگونی خود به سمت جامعه ای سکولار یا بی دین در حال حرکت است. در این چنین جامعه ای استعمارگران رابطه میان مردم با مراجع تقلید و علمای آگاه و بصیر را هدف گرفته اند و به دنبال قطع آن هستند تا دیگر یک مرجع تقلید با هشدارهایی که خطاب به جامعه می دهد سد راه منافع استعمارگران نشود.